بعد از شام: آموزش تهیه دسرهای خوشمزه!

دستور پخت و نحوه آماده کردن دسرهای خوشمزه ای که می توانید برای خوردن بعد از شام تهیه کنید

بعد از شام: آموزش تهیه دسرهای خوشمزه!

دستور پخت و نحوه آماده کردن دسرهای خوشمزه ای که می توانید برای خوردن بعد از شام تهیه کنید

مزایای غذای خانگی از دیدگاه من - حتما غذایتان را خودتان درست کنید

من عاشق آشپزی هستم. من عاشق کسی هستم که در هنگام آشپزی تبدیل به آن می شوم. از انتخاب دستور غذا تا خرید در بازار گرفته تا خرد کردن مواد تا گرم کردن ماهیتابه تا عطر دوست داشتنی سیر در روغن زیتون، هر مرحله از آشپزی برای من مثل یک سفر اکتشافی است. این مطلب را برای آنهایی می نویسم که می خواهند برای رهایی از هزینه های زیاد و مشکلات سلامتی که غذاهای فست فود ایجاد می کند آشپزی کنند.

  چرا آشپزی کنیم

 

من اولین بار در دبیرستان آشپزی را یاد گرفتم. خانواده ما در وضعیت مالی قدرتمندی نبودند و من می دانستم که باید باری از دوش خانواده بردارم. یک روز که تصمیم گرفتم کاری در خور توجه انجام دهم، موفق شدم با پیروی از دستورالعمل‌های یک کتاب آشپزی که از کتابخانه امانت گرفته بودم، یک مرغ پخته شده نسبتا قابل قبول درست کنم. آشپزی، آنقدرها هم که من در ابتدا فکر می کردم پیچیده نبود.

تابستان بعدی که رسید، یک دوره یک هفته‌ای آشپزی برای بچه‌ها را گذراندم که هزینه چندانی برای خانواده من نداشت، با این حالی که عذاب وجدان داشتم. این کلاس آموزشی برای من همه چیز بود! مربی ما را وادار کرد که همه چیزهایی را که می پختیم بچشیم و اجازه داد دستور العمل هایی که چاپ کرده بود را نگه داریم. سرگرم کننده بود و شور و شوق مادام العمری را در من ایجاد کرد که تا به امروز پا برجاست.

آشپزخانه برای من مثل یک کارگاه است. من رئیس آشپزخانه هستم، حداقل در تعطیلات این طور است که همه راه را برای من باز می کنند و فضای مورد نیازم را در اختیار من می گذارند. من به افرادی که در آشپزخانه حضور پیدا می کنند و به تماشای پخت غذا می نشینند می گویم اگر ظرف ها را نمی شویید یا سبزی را خرد نمی کنید، بهتر است بیرون بروید! یا نهایتا در چیدن میز یا پیدا کردن برخی از مواد گمشده کمک کنید. من آنقدرها هم حرفه ای نیستم، اما وقتی که آشپزی را یاد گرفته باشید، همه به شما احترام می گذارند!

با گذشت سال‌ها، زندگی شلوغ‌تر شد و فرصت‌ها برای آشپزی آرام از بین رفت. من در مقطع فوق لیسانس آشپزی زیادی انجام دادم زیرا چاره ای نداشتم. پول کمی داشتم و می خواستم غذاهای خوشمزه هم بخورم! ولی می دانستم که جز هنر آشپزی، پشتیبانی ندارم.

امروز که پس از مدتی کارمندی دستم به دهانم می رسد، پیش خودم فکر می کنم که آن روزها چقدر خوش می گذشت. با این حالی که می دانم نداشتن پشتوانه مالی از طرف خانواده برای یک دانشجو چقدر می تواند مشکل آفرین باشد، چیزی که من البته حس نکردم! این روزها هم هر فرصتی که به دست می‌آورم، سعی می‌کنم برای خودم آشپزی کنم، زیرا آشپزی کردن مزایای زیادی دارد که بسیار فراتر از دستور دادن به دیگران است!

کیک پختن

وقتی غذا می پزم دقیقا می دانم چه چیزی در آن ریخته شده

آشپزی برای خودم سلامتی من را تضمین می کند زیرا دقیقاً می دانم چه چیزی در غذایی است که می خورم. با تجربه ای که امروز دارم، در نگاه اول بهترین مواد اولیه را برای خریدن انتخاب می کنم و می توانم از بوی ادویه تشخیص دهم که تازه است یا نه.

غذا خوردن در رستوران ها زمان زیادی در اختیار ما می گذارد که به جنبه های دیگر زندگیمان برسیم، اما ما از آنچه در پشت صحنه می گذرد غافل هستیم. به عنوان یک تجارت، رستوران ها برای کسب سود باید هزینه های غذای تولیدی خود را مدیریت کنند، بنابراین استفاده از مواد اولیه نچندان مرغوب می تواند برای برخی از آنها امری متداول باشد.

گاهی می شنوم بعضی فستفودها روغن سرخ کردنی که امروز استفاده می کنند را برای سرخ کردنی های فردا هم استفاده می کنند. گرچه خودم با چشمان خودم ندیدم اما می دانم که با توجه به بازار رقابتی این موضوع محتمل است. به نظر شما ممکن است یک قسمت از گوجه ای که دیروز بریده اند را برای فردا نگه ندارند؟ یا همین موضوع برای گوشت و سبزیجات دیگر هم قابل مطرح شدن است. البته باز تاکید می کنم من تا به حال ندیدم فقط فرض را بر این موضوع می گذارم، خیلی از رستوران ها هم بسیار با کیفیت هستند و آشپزان خدا شناسی دارند که به سلامت مشتری اهمیت می دهند. اما همانطور که می دانید قیمت غذای تولید شده هم با توجه به افزایش هزینه های آشپزخانه ها برای افزایش کیفیت، افزایش پیدا خواهد کرد.


با پختن غذا با دست خودم، من در پول و زمان صرفه جویی می کنم

تهیه غذای روزانه ای که می خورم در آشپزخانه خودم پول زیادی برایم پس انداز می کند. با توجه به اینکه من اکنون خانواده ای شلوغ دارم و مهمانان بسیاری هم به خانه من می آیند، این گونه به نظر می رسد که دستمزد یک آشپز را هر روز دریافت می کنم! این بدان معنی است که من آنچه را که نیاز دارم را با هزینه ای معقول بدست می آورم و همیشه غذای من هدیه ای ویژه برای مهمانان من است.

اگر شما هم فکر می کنید هزینه زیادی برای خوردن غذا انجام می دهید، باید به شما بگویم که بله درست است! شما هزینه کارگران، آشپزان، هزینه حمل نقل مواد اولیه، هزینه اجاره بهای ساختمان رستوران و هر آنچه که ممکن است در این راه هزینه آور باشد را از جیبتان پرداخت می کنید. البته که نوش جان کارگران و رستوران دارها باشد، من می دانم چه زحمتی می کشند این بزرگواران. اما برای شخصی مثل من که مجبورم برای چند نفر آشپزی کنم، هزینه ای کمر شکن خواهد شد!

مشکلی از طرف آنها نیست، اتفاقا آشپزان، کارگران و رستوران دار ها بسیار افراد مفیدی برای جامعه هستند. اما در اوضاع اقتصادی که مشغله ذهنی بسیاری برای من در پی دارد، و همینطور فکر به آینده بچه هایم، رستوران بردن یک خانواده بزرگ، مساوی با خالی کردن حساب بانکی و به طبع از دست دادن موقعیت حل مشکلات بسیاری است. شاید بگویید چرا خانواده بزرگی برای خودت ساختی؟ اما می خواهم به شما بگویم که همین خانواده دلخوشی من است و کاش خانواده بزرگتری می شد!

 شما را نمی دانم اما اگر مثل من به فکر پس انداز هستید و نمی خواهید هر چه پول به دست می آورید را خرج خورد و خوراک کنید، بهتر است همین حالا دست به کار شوید و کمی آشپزی یاد بگیرید.


با آشپزی کردن، هر روز من یاد می گیرم که چطوری بیشتر خلاق باشم

این موضوع ارتباط زیادی با ترس من از هدر رفتن مواد غذایی دارد. من سعی می کنم از آخرین دانه های نمک داخل نمک پاش هم برای اضافه کردن به خمیر نان استفاده کنم! همین موضوع باعث شده که وقتی مواد اولیه اضافه می آید، سریعا یک ایده خوب به ذهنم برسد و آن را با بچه ها به اشتراک بگذارم. مثلا بگویم با این یک سیب زمینی، نمک و فلفل و مقدار کمی پنیر پیتزا که باقی مانده، برایتان پیتزا لقمه درست می کنم تا با خودتان به مدرسه ببرید و زنگ تفریح بخورید. یا یک نصف لیموی ساده را تبدیل به یک لیموناد خوشمزه می کنم تا همراه با غذا بنوشند.

آشپزی کردن من را به فردی تبدیل کرده که می داند چگونه مواد اولیه ساده را به خوشمزه ترین غذاها تبدیل کند و بچه هایش را راضی نگه دارد.

وقتی آشپزی می کنم مهربان تر میشوم

جدا از توانایی آشپزی در تقویت روحیه شخصی، من دوست دارم غذاهایی را که درست می کنم با همسایگان و دوستانم شریک شوم و یکی دو بشقاب هم برای دوستانم که نزدیک ما زندگی می کنند بفرستم. شاید این کار را مادرم به من یاد داد، دقیقا نمی دانم. اما می دانم که هر وقت غذا می پزم کمی بیشتر درست می کنم تا دیگرانی که از اعضای خانواده من نیستند هم از آن لذت ببرند.

شاید هم کمی خودبینی و تکبر باشد که من را به این کار وا می دارد، من پس از تموم شدن آشپزی، معمولاً از آنچه پخته ام عکس می‌گیرم و سپس آن را در شبکه های مجازی با دیگران به اشتراک می گذارم. این کار هم برای من لذت بخش است با این حالی که چیزی به کسی نمی رسد! شاید هم به خاطر قوی تر شدن حس های اجتماعی باشد (امیدوارم غرور نباشد!)


چگونه آشپزی را شروع کنیم؟

اگر قبلا آشپزی را امتحان نکرده اید، بهترین راه برای شروع این است که اولا خودتان عاشق غذا خوردن باشید! اگر غذایی که درست می کنید را دوست نداشته باشید آشپزی فایده ای ندارد زیرا نمی توانید هیچ چیز خوبی را بدون مزه کردن آن بپزید. وقتی بیرون از خانه غذا می خورید به وعده های غذایی مورد علاقه خود فکر کنید – چه غذاهایی را دوست دارید هر روز در رستوران بخورید؟ من خودم می توانم هر روز را با خوردن پیتزا سر کنم و هیچ چیز دیگری نخورم! نمی دانم این علاقه از کجا شروع شد اما یک روز پسرم به من گفت که "بسه دیگه پیتزا، الان یه هفته است داریم انواع مختلف پیتزا رو می خوریم!" من ناخوداگاه یک هفته هر روز پیتزا درست کرده بودم، بدون اینکه خودم متوجه باشم. این علاقه شدید من شاید از آنجایی که در کودکی من پیتزا غذایی بسیار گران حساب می شد که من و خواهر برادرهایم در حسرت خوردن آن بودیم! اما بعدها با آشپزی کردن من پیتزاهای خوشمزه غذای عادی خانواده ما شده بود! مثل خانواده های مرفه.

البته که من خودم طرفدار تغذیه سالم هستم، بنابراین به شدت توصیه می کنم که وعده های غذایی با سبزیجات را درست کنید. حتی یک پیتزای سبزیجات اگر خوب پخته شود مزه ای بهتر از پپرونی خواهد داشت.

اگر قصد یادگیری آشپزی با سبزیجات را دارید، بهتر است کمی جستجو کنید و آموزش های تصویری که در اینترنت موجود است را تماشا کنید. دیگر مثل زمان قدیم رفتن به کلاس های آموزش پخت غذا ارزان نخواهد بود. امروزه البته فیلم های آموزشی بسیاری میابید که بهترین آشپزها دستور طبخ غذاهای مختلف را به صورت عملی اجرا می کنند تا شما با تکرار آنها در خانه به یک آشپز نمونه تبدیل شوید.

اگر قصد دارید نظرات من را زیر سوال ببرید، من سرآشپز نیستم و ادعا نمی کنم که متخصص غذا هستم. من فقط یک آشپز معمولی هستم که خوشبختی را در آشپزخانه پیدا کرده است. امیدوارمکه آشپزی برای شما هم شادی و آرامشی را به ارمغان بیاورد که سالها به من داده است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد